English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (572 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
comb U شانه کردن جستجو کردن
combed U شانه کردن جستجو کردن
combing U شانه کردن جستجو کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hackle U شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
serviced U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
inspected U جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspecting U جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspect U جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspects U جستجو کردن بررسی کردن کنترل
fished U جستجو کردن طلب کردن
hunt U صید کردن جستجو کردن در
to look up U نگاه کردن جستجو کردن
hunts U صید کردن جستجو کردن در
fish U جستجو کردن طلب کردن
hunted U صید کردن جستجو کردن در
hunting U شکار کردن جستجو کردن
attempt U تقلا کردن جستجو کردن
attempted U تقلا کردن جستجو کردن
attempting U تقلا کردن جستجو کردن
attempts U تقلا کردن جستجو کردن
fishes U جستجو کردن طلب کردن
heckles U شانه کردن
heckled U شانه کردن
heckle U شانه کردن
hackle U شانه کردن
heckling U شانه کردن
shrinks U شانه خالی کردن از
shirked U شانه خالی کردن از
shirks U شانه خالی کردن از
flinched U شانه خالی کردن
quail U شانه خالی کردن
flinches U شانه خالی کردن
shirk U شانه خالی کردن از
shirking U شانه خالی کردن از
flinching U شانه خالی کردن
evade U شانه خالی کردن
shrink U شانه خالی کردن از
shrinking U شانه خالی کردن از
quails U شانه خالی کردن
cop-out U شانه خالی کردن
flinch U شانه خالی کردن
beat U شانه خالی کردن
weasels U شانه خالی کردن
shirk U شانه خالی کردن
weasel U شانه خالی کردن
bleneh U شانه خالی کردن
repudiate U شانه خالی کردن
seeks U جستجو کردن
scour U جستجو کردن
scoured U جستجو کردن
to search U جستجو کردن
searchingly U جستجو کردن
to scratch about U جستجو کردن
to search after U جستجو کردن
ransacks U جستجو کردن
seek U جستجو کردن
ransack U جستجو کردن
to browse through U جستجو کردن
searched U جستجو کردن
to rummage U جستجو کردن
ransacked U جستجو کردن
search U جستجو کردن
seeking U جستجو کردن
ransacking U جستجو کردن
hunt after U جستجو کردن
scours U جستجو کردن
searches U جستجو کردن
to hunt up U جستجو کردن
seeds U جستجو کردن
snook U جستجو کردن
mouse U جستجو کردن
hunt up U جستجو کردن
surveillance U جستجو کردن
seach U جستجو کردن
mouses U جستجو کردن
track down <idiom> U جستجو کردن
hunt for U جستجو کردن
to feel after any thing جستجو کردن
seed U جستجو کردن
to smell about U جستجو کردن
carding U شانه کردن پشم یاپنبه
shoulder block U سد کردن حریف با ضربه شانه
back-comb U شانه کردن مو به سمت فرق سر
to c. ata difficulty U ازسختی شانه خالی کردن
to prospect [for] U جستجو کردن [برای]
to grub U جستجو کردن [برای]
to grub about U جستجو کردن [برای]
to make r. after something U چیزی را جستجو کردن
to hunt out U جستجو کردن ویافتن
go through <idiom> U جستجو وکنکاش کردن
wild goose chase <idiom> U ناامیدانه جستجو کردن
to sift through something U با زیر و رو جستجو کردن
to search U گشتن [جستجو کردن]
shrink one's duty U از انجام وظیفه شانه خالی کردن
To shirk ones responsibility . U اززیر با رمسئولیت شانه خالی کردن
lie down U از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
lie-down U از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
to reject something with a shrug [of the shoulders] U با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
to overrun one's duty U از انجام وفیفه شانه خالی کردن
search and clear U جستجو و پاک کردن دشمن
grubs U زمین کندن جستجو کردن
grub U زمین کندن جستجو کردن
grubbed U زمین کندن جستجو کردن
noil U خرده پشمی که هنگام شانه کردن میریزد
to dig up U با به هم زدن [جستجو کردن] از خاک در آوردن
to seek somebody out U جستجو برای پیدا کردن کسی
sign off U از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
to seek a remedy for something U چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
high leg attack and shoulder control U زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
head-hunting <idiom> U جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
carding brush U شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
searched U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
search U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searches U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searchingly U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
linear U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
searched U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searchingly U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
backwards U جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
distributes U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributing U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distribute U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
document U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
head to head U رقابت شانه به شانه
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
combed U شانه
scapulas U شانه
harrower U شانه زن
combing U شانه
scapula U شانه
comb U شانه
combings U دم شانه
boek bou U شانه
beater U شانه
omoplate U شانه
pitchfork U شانه
epaule U شانه
pitchforks U شانه
master slave manipulator U یک شانه
shouldering U شانه
iekke U شانه ها
shouldered U شانه
shoulder U شانه
shoulders U شانه
to wipe out U پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
check U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
crosser U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
preached U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
married under a contract unlimited perio U زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
sterilizes U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
crosses U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com